داشتم اتاقمو جاروبرقی میکشیدم و در حینش ،
آهنگم گوش میکردم
هندزفری تو گوشم ،
ولوم بالا و شروع کردم با جدیت تمام جارو کشیدن
در دادگاه قاضی اعلام کرد:
این آقا با بیل زنش رو کشته و به اعدام محکوم شد.
یکی بلند شد به متهم گفت:
تف تو صورتت،بیشرف
قاضی گفت: آقا بشین سرجات به شما چه مربوطه؟
* مرد:منو دوست داری؟😏
زن:آره☺
مرد:ثابت کن بهم،جوری بگو دوست دارم ک کل دنیا بشنوه😎
زن در گوش مرد آروم گفت دوست دارم😚
مرد:اینجوری کل دنیا نشنید😑
زن:چرا دیگه چون تو همه دنیای منی😉
.
.
.
.
.
.
و بعلهه اینگونه بود کی سرویس طلا رفت تو پاچه مرد😂😂😂*
برای همکاری با بازدیدکنندگان وبلاگ در ارزوی فردا،
درون گرا بودنِ خیلی هامون!تنها آغوش همیشگی در بدو متولد شدن یک نوزاد تنها دستان پر مهر و محبت اوست . به یاد دارم که در ایام طفولیت، از همان آغاز شبهای بی خوابی، گوشهای مخلص، چشمان دوخته، تنها آغوش گرم او پذیرای تن سرد و کوچکم بود. زمانی که مرا در آغوش خود میگرفت و دهان به لالایی میگشود گوشها پذیرای ، نجوای آرام کننده اش میشوند . او با بی رحمیتمام با صدایش ، چشمانش ، همه را دیوانه خود میکند. آن شب هم مثل شبهای دیگر مرا در آغوش خود فشرد و و به کنار پنجره رفت ، روی دو زانویش نشست و ساعتی به ماه، خیره شد . من با آن چشمان کوچکم به چهرهی مظلومانه اش خیره شدم گیسوان جو گندمیمادر با وزش باد به رقص در آمده بودند. تنش بوی گلهای داوودی خانهی پدربزرگ را میداد . به دستان پینه بسته اش خیره شدم . آرام آرام ، چشمانم را بستم ، و به امید فردایی دوباره در آغوش مادر به خواب فرو رفتم .
درون گرا بودنِ خیلی هامون!نوشته شده در شنبه دهم آبان ۱۳۹۹ ساعت 11:24 توسط Peyman.M
معرفی ورزش زیبای پینگ پنگشب باش در پوشیدن خطای دیگری
زمین باش در فروتنی
خورشید باش در مهربانی
کوه باش در هنگام خشم
رود باش در سخاوت به دیگران
خودت باش همانگونه که هستی...
شب باش در پوشیدن خطای دیگری
زمین باش در فروتنی
خورشید باش در مهربانی
کوه باش در هنگام خشم
رود باش در سخاوت به دیگران
خودت باش همانگونه که هستی...
نوشته شده در جمعه نهم آبان ۱۳۹۹ ساعت 8:17 توسط Peyman.M
حرف هاي نا گفتهتعداد صفحات : 2